سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به عمار پسر یاسر فرمود ، چون گفتگوى او را با مغیره پسر شعبه شنود . ] عمار او را واگذار ، چه او چیزى از دین بر نگرفته جز آنچه آدمى را به دنیا نزدیک کردن تواند ، و به عمد خود را به شبهه‏ها در افکنده تا آن را عذرخواه خطاهاى خود گرداند . [نهج البلاغه]
دخترک
 
سلام خدا

چند روزی بود حالم گرفته بود از یه سری مشکلات که تو زندگی همه هست  

نمیدونم چرا و چطور ولی نشستم و بلند بلند باخدا حرف زدم انگار  انگار نشسته همین جا روبروم و به قول یکی با من چای می نوشه طلبکار شدم گریه کردم و حرف زدم 

امروز یه اتفاقی افتاد که حس کردم خدا یکی زد پس کله ام یا یه جوری گفت بیا بردار اینم چیزی که میخواستی کوفتت بشه :) 

هیچی دیگه گاهی بلند بلند حرف بزنید باهاش جواب میده 

تهران ونک ملاصدرا 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط اوا 95/9/5:: 12:6 صبح     |     () نظر